آيينآيين، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

آيين سلیمانی راد

شعرهاي آشنا 3(حسني نگو بلا بگو...)

1390/4/12 14:13
نویسنده : مامان ليلي
1,244 بازدید
اشتراک گذاری

حسني نگو، یه دسته گل

توي ده شلمرود، 
حسني تک و تنها بود.
حسني نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موي بلند، روي سياه،
ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد کاکلي،
هيچکس باهاش رفيق نبود.
تنها روي سه پايه، نشسته بود تو سايه.
niniweblog.com

باباش ميگفت:
- حسني مياي بريم حموم؟
- نه نميام، نه نميام
- سرتو ميخواي اصلاح کني؟
- نه نميخوام، نه نميخوام

کره الاغ کدخدا،
يورتمه ميرفت تو کوچه ها:
- الاغه چرا يورتمه ميري؟
- دارم ميرم بار بيارم، ديرم شده، عجله دارم.
- الاغ خوب نازنين،
سر در هوا، سم بر زمين،
يالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو،
يک کمي بمن سواري ميدي؟
- نه که نميدم
- چرا نميدي؟ (!)
- واسه اينکه من تميزم.
پيش همه عزيزم.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

در واشد و يه جوجه
دويد و اومد تو کوچه.
جيک جيک زنان، گردش کنان
اومد و اومد، پيش حسني:
-جوجه کوچولو، کوچول موچولو،
مياي با من بازي کني؟
مادرش اومد،
- قدقدقدا
برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

حسني با چشم گريون،
پاشد و اومد تو ميدون:
- آي فلفلي، آي قلقلي،
مياين با من بازي کنين؟
- نه که نميايم نه که نميايم
- چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
- من و داداشم و بابام و عموم،
هفته اي دوبار ميريم حموم.
اما تو چي؟
قلقلي گفت:
- نگاش کنين.
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

حسني دويد پيش باباش:
-حسني مياي بريم حموم؟
- ميام، ميام
- سرتو ميخواي اصلاح کني؟
- ميخوام، ميخوام
- حسني نگو، يه دسته گل
تر و تميز و تپل مپل

الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعي
با فلفلي، با قلقلي، با مرغ زرد کاکلي
حلقه زدن، دور حسني.
الاغه ميگفت:
- کاري اگر نداري، بريم الاغ سواري.

خروسه ميگفت:
- قوقولي قوقو. قوقولي قوقو؟
هرچي ميخواي فوري بگو.
مرغه ميگفت:
- حسني برو تو کوچه.
بازي بکن با جوجه.
غازه ميگفت:
- حسني بيا،
با هم ديگه بريم شنا.

توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود

 niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان قندعسل
22 تیر 90 19:02
عزیزم ممنون من عاشق این شعر کودکانه ام







خوشحالم كه دوست داشتين!!