عشقا سپاس..
که فرشته ها برایم دعا می کنند...
که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد...
یادم باشد که قاصدکی در راه است...
که بهار نزدیک است...
که فردا منتظرم می ماند...
که من راه رفتن می دانم و دویدن...
و جاده ها قدم هایم را شمار خواهند کرد...ا
گر روزی دلم گرفت ! یادم باشد که خدای من این جاست...همین نزدیکیها... و من تنها نیستم....؟!!!
پسرم بیماریت خاطره خوبی نیست که بخوام برات ثبت کنم ؛ ولی میخوام رد پای خدا رو تو زندگیت ببینی .. تو این چند روز سخت دستای مهربون معبودمون و دیدم که نوازشت کرد تا درد و رنجت و به او بسپری.. و تو آرامش گرفتی ..
معبودا ما به تو توکل کردیم و از تو استمداد کردیم و تو مثل همیشه لطف بیکرانی !... و ما مثل همیشه شرمنده محبت روزافزون تو شدیم
کوچولوی من در بهبودی کامل یاد گرفته چجوری اسم مقدست رو صدا کنه ..بازوهای کوچولوش و به سمت تو بلند میکنه....الله اکبر!
, ای خوب مطلق امیدوارم تا آخر عمرش رد پای تو مزین صحنه های سخت زندگیش باشه. پناهش باش...!