آيينآيين، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

آيين سلیمانی راد

بابا جونم تولدتون مبارک!!!

    میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست وعاشقانه تر زیست میلاد تو  معراج دستهای من است وقتی که عاشقانه تولدت را شکر می گویم   تولدت مبارك...  باباي  مهربونمون       تقديم به پدران وپسران پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟ پسر جواب داد:من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود. ... ... پسرم من میزنم یا تو؟ این با...
11 دی 1390

آیین مامان

  عزیزم به دنیای ما خوش اومدی..    میخوام از روزی کهبه دنیا اومدی بگم ساعت 8:40 صبح روز یکشنبه 21 شهریور... خدا گرمای وجودت رو به من هدیه کرد من ساعت 11:30 تازه تازه داشتم به هوش می اومدم... صداهای دیگران و میشنیدم می گفتن لیلی پاشو ببین چقدر شکل خودته..چقدر کوچولوااا  وقتی من هنوز بیهوش بودم شما رو تحویل دادن به بابایی و ظاهرا" خییلی گشنت بوده .عزیزم!! انقدر گریه کرده بودی که به قول بابا جون چونه نازت داشته می لرزیده... خوب تقصیری نداشته فرشته من از صبح زود چیزی نخورده بوده..   بالاخره ساعت 11:30 بعد 9 ماه انتظار کوچولومو دیدم واااااای خدا جون چقدر سالم و خوشگل بودی...چه لحظه ای بود اون لحظه...
8 آذر 1390

مراحل حرف زدن کودک و نقش ما بعنوان والدین...

مراحل اصلی حرف زدن کودک  زمان بروز و رشد توانايي حرف زدن كودكان، حرف زدن را در دو سال اول زندگي خود ياد مي گيرند. كودك شما نيز ياد خواهد گرفت كه از زبان، لبها، سقف دهان و دندانهايي كه در دهان او روييده اند براي توليد صداهاي مختلف استفاده كند؛ او در ماههاي اول و دوم صرفا مي تواند صداهاي ساده اي مانند "اِه" يا "آ" را توليد كند، و كمي پس از آن نيز صداهاي ساده ديگري را كه به اصطلاح "غان و غون" ناميده مي شوند، ايجاد خواهد كرد. كمي بعد، اين صداها تبديل به كلمات واقعي مي شوند: شايد حتي در چهار يا پنج ماهگي، كلماتي مانند «ماما» و «بابا» از دهان او خارج شوند و اشك را به چشمان شما بياورند. ...
18 آبان 1390

چگونه كودك را به كتاب خواندن علاقه مند كنیم؟

چگونه كودك را به كتاب خواندن علاقه مند كنیم؟  زمانی خواندن یك كتاب برای كودك خوشایند و لذتبخش است كه موجودات خیالی داستان به پرواز در آیند ، قطارها به صورت واقعی حركت كنند و صدا بدهند و خرگوش ها در زیر نورماه به خواب بروند. هنگامی كه برای كودك خود كتاب می خوانید فرصت پیدا می كنید تا با صداهای موجودات و شخصیت های داستانی سخن بگویید ، تخیلی رفتار كنید و حتی مانند یك كودك باشید . به عبارت دیگر از شخصیت واقعی خود خارج شده و مانند شخصیت های داستانی رفتار كنید . شما تصمیم می گیرید كه چقدر هیجان زده باشید، شادی كنید ، یا غمگین و حتی عصبانی شوید. چقدر باید روی یك شخصیت تأكید كنید و چه اندازه لازم است كه بر هیجان قصه بیفزایید، به این ت...
18 آبان 1390

راههاي جوگيري از سرما خوردن كودكان...

در فصل زمستان هوا سرد است و روزها كوتاه و اطرافمان پر است از آدم‌های سرماخورده و میكروب. وقتی بچه‌ها سرما می‌خورند انگار نه تنها رشد آنها متوقف می‌شود بلكه پسرفت هم می‌كنند. به توصیه‌های زیر عمل كنید تا فرزندتان دچار بیماری‌های فصل زمستان نشود. 1. خانه را خیلی گرم نكنید: ایده‌آل‌ترین درجه هوا برای خانه در فصل زمستان 19 درجه سانتی‌گراد است. هر چه خانه را گرم‌تر كنید میزان ذرات معلق در هوا شامل گردوغبار، ویروس‌ها و... بیشتر می‌شود. برخی از مادرها عادت دارند خانه را در زمستان حسابی گرم می‌كنند و در عین حال فرزندشان را هم خوب می‌پوشانند. به این ترتیب وقتی كود...
7 آبان 1390

جشن تولد پسرم برگزار شد

 بالاخره بعد اینکه حال پسرم خوب شد جشن تولدش و برگزار کردیم.همه چی خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت. بگذریم که آیینم همش بهونه گیری میکرد و از بغلم پائین نمی اومد.... ولی باز هم بهم خوش گذشت. ما سپاسگذار همه کسانی که اومدن و باعث خوشحالیمون شدن هستیم . بهخصوص مامان طاهره و بابا جون و عمه خانم که خیلی کمکمون کردن! عکساشو در اسرع وقت آماده میکنم که اپلود کنم       از روز جشن می خوام بگم: واسه جشن تولدت همه جا رو با بادکنکهای سفید و آبی تزیین کردیم.خونه مامانی گرفتیم چون بزرگتره!! برای پذیرایی مهمونا هم اول بستنی,بعد میوه, برای غذا کیک نون پنیر سبزی,لازانیا و سالاد اولویه ,برای دسر هم ژله م...
4 آبان 1390

عشقا سپاس..

یادم باشد که خدا با من است... که فرشته ها برایم دعا می کنند... که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد... یادم باشد که قاصدکی در راه است... که بهار نزدیک است... که فردا منتظرم می ماند... که من راه رفتن می دانم و دویدن... و جاده ها قدم هایم را شمار خواهند کرد...ا گر روزی دلم گرفت ! یادم باشد که خدای من این جاست...همین نزدیکیها... و من تنها نیستم....؟!!!   پسرم بیماریت خاطره خوبی نیست که بخوام برات ثبت کنم ؛ ولی میخوام رد پای خدا رو تو زندگیت ببینی .. تو این چند روز سخت دستای مهربون معبودمون و دیدم که نوازشت کرد تا درد و رنجت و به  او بسپری...
4 آبان 1390

پر پر شدم...

 من یه عذر خواهی به پسر نازم بدهکارم... رروز دوم مهر  روانه مهد کودک شدی....  ولی چه رفتنی!!! اششکی ریختی ... دل همه رو کباب کردی  ببخشید مامان که به هر علتی مجبورم تو رو از خودم دور کنم انقدر وابسته  هم شدیم که دوری عذاب آوره من درکت میکنم  همه نگاههای پر معنی و چشای پر اشک و همه نق نقات و درک میکنم .الهی که وقتی بزرگ شدی شما هم مامان و درک کنی. امروز دو روزه پسر گلم مریض شده .مثل مرغ پرکندهآرام و قرار نداره.. کارم شده دعا کردن پنجشنبه همین هفته قصد دارم واست جشن تولد بگیرم .. تا اون روز  خوب خوب شو گلم  به خاطر من و به خاطر خودت!! چرا که میخوام اون روز&...
5 مهر 1390

سلام ما اومديم....

با سلام به همه ني ني ها و ماماناي مهربون . جاتون خالي مشهد به ما خيلي خوش گذشت. اینم از عکسای پسرم   بقيه عكسا رو در ادامه مطلب ببينيد...   ...
3 مهر 1390

بادکنک

  اگه یه روز قرار باشه يك اسباب بازي خوب واسه پسرم بخرم بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد میده. بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره. بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه. و مهم‌تر از همه بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اون قدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده. ...
3 مهر 1390